آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان snowing برفي
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت میتوان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف سخت محتاج به گرمای توام
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
رفاقت مثل آدم برفی میمونه ، درست کردنش راحت اما نگه داشتنش سخت !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اون موقع من دیگه دوستت نخواهم داشت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وقتی بهت گفتم : دلتنگ تو هستم ، به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی ! به چه دلخوش کرده ای ؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زندگی و لبریز از خوشی و عشق یعنی راز زیستن !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ادامه مطلب ... دل من تـنها بـود ،
دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:27 :: نويسنده : Hadis
میدانی هر روز در جنگیم انگار طوری راه خود را گم کرده ایم وقتی برای بار اول شروع کردیم آره ، همه یک جور زندگی میکردیم حالا، هر چه زمان میگذرد هر یک از ما به راه خود میرویم حال که دیگر احساسی نمانده
هیچ سودی در پیشرفتمان نیست میدانی؟ما هر دو تلاش کردیم آره ؛ هر دو دروغ گفتیم! حالا که اشک ها فرو مینشیند هر یک از ما به راه خود میرویم جدایی؛آره جدایی تنهاراه است جدایی؛ امروز آغاز میشود...
دیروز که فریاد زدی دوستت دارم گفتم بلند تر نمیشنوم امروز که ارام گفتی دیگه دوستت ندارم گفتم هیس!!!! چرا فریاد میزنی. دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:25 :: نويسنده : Hadis
من با تو نگویم که تو پروانه من باش چون شمع بیا روشنی خانه من باش در کلبه ی من رونق اگر نیست ، صفا هست تو رونق این کلبه و کاشانه من باش من یاد تو را سجده کنم، ای صنم ! اکنون برخیز و بیا خود بت بتخانه من باش دانی که شدم خانه خراب تو ،حبیبا! اکنون دگر آبادی و ویرانه ی من باش لطفی کن و در خلوت محزون من ای دوست آرام و قرار دل دیوانه من باش چون مست شوم ، بلبل من ،ساز هم آهنگ با زیرو بم ناله ی مستانه من باش من شانه زنم زلف ترا و تو بدان زلف آرایش آغوش من و شانه ی من باش ای دوست چه خوبست که روزی تو بگویی
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:24 :: نويسنده : Hadis
سهراب سپهری : گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی..... گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی..... گفتی زبر باران باید رفت رفتم ولی او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت : دیوانه باران زده
با مداد رنگي روزه آمدنت را نقاشي ميکنم و جادهايه رفتنت را خط خطي! کسي برايه من نيست. بيا غلط هايه زندگيم را به من بگو و زيره اشتباهتم را خط بکش.بودنت مثله دريايي مرا در بر ميگيرد آنجا که تو هستي،مهيها هم نميتوانند بييند چه رسد به من..............................!!! کدام صبح ميايي؟ کدام چمدن ماله تست؟ کدام دست ترا به من ميرساند؟کدام رز ماله من ميشوي؟بيا که درده دلم را فقط تو ميفهمي دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:23 :: نويسنده : Hadis
گاهی....
(دوس دارم همه بخونن)
گاهی اوقات دلم میگیره و چشام بارونی میشه به یا د اونایی که نفهمیدن عشقمو.گاهی اوقات میخوام تنهای تنها باشم تا با سکوتم فریاد خستگی سر دهم.گاهی اوقات دل آدم از کسی میگیره که میخواد براش بمیره.گاهی اوقات حس میکنم با این دنیای پست بیگانه ام و خودمو غریبه تلقی میکنم.گاهی اوقات بعضی ها درباره ام فکر میکنن که من لات لوتم و هر چی از دهنشون در میاد رو برام میگن . گاهی وقتی بارون میاد دلم میخواد زیر بارون گریه کنم چون هیشکی نمیفهمه که گریه میکنی.همیشه دوس دارم سرمو به شونه یه همدم یا بهتر بگم یه مسافر تکیه بدم تا حتی برای یکبار انتقاممو از این دنیا بگیرم.گاهی اوقات حس میکنم که از من تنهاتر تو دنیا وجود نداره اگه هم باشه خودمم. گاهی دلم میخواد نباشم تا نبینم آنچه را که دوس ندارم.
ببخشین اگه غمگینتون کردم
دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:21 :: نويسنده : Hadis
چرا قبول نداری که دوستت دارم؟ تو میروی و من فقط نگاهت میکنم تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بی تو، یک عمر فرصت برای گریستن دارم اما برای تماشای تو، همین یک لحظه باقی است و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم. ای کاش دنیا ساعت بود و من و تو عقربه های آن تا هر یک ساعت یک بار به هم میرسیدیم . . . !
اگر باران بودم انقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت می گریستم اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برایت مینواختم ولی افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم.
ياد مي برن ولي يه نوشته , به اين سادگيا پاک شدني نيست . گرچه پاره کردن يک کاغذ از شکستن يک قلب هم ساده تره ولي تو بنويس .. تو ... بنويس. کاش به پرنده بودی و من واسه تودونه بودم شک ندارم اون موقع هم این جوری دیوونه بودم کاش تو ضریح عشق تو یه روز کبوتر می شدم یه بار نگاه می کردی و اون موقع پر پر می شدم ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد ، ویرانه نه آن است که فرهاد فروریخت ،
دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:17 :: نويسنده : Hadis
نمیدانم چرا باور نداری که دوستت دارم.نمیدانم درباره من چه فکرایی میکنی.نمیدانم دوستت دارم یا که عاشقتم فقط اینو میدانم که تا آخرش مثل مجنون حتی اگر قرار باشد کوه ها رو هم بکنم میکنم تا برات بمیرم.بیا که گل های خونه بیرنگه و دلم بد جوری دل تنگه. Don't go for wealth only for u دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:14 :: نويسنده : Hadis
خدايا !
بحران زده ام ، نمي دانم به كجا رو كنم ! به چپ و راست رو مي كنم ، به پس و پيش و فقط ظلمت را مي بينم. به درون رو مي كنم ، ستاره اي مي بينم خدايم ! تو آن ستاره اي ، و اگر تو با مني ، درون من ، كنار من ، هيچ نيرويي در اين دنيا نمي تواند مرا شكست دهد. هر چه جلال است، از آن توست! خدايم ! حتي اگر در هياهوي روزمرگي تو را از ياد ببرم ، تو مرا فراموش نخواهي كرد خدايم ! تو در تمامي مشكلات و دشواري هاي زندگي ،نيرو و اقتدار مني خدایم!راهي نمي بينم و آينده پنهان است اما مهم نيست ، همين كافي ست كه تو همه چيز را مي بيني.
ادامه مطلب ... تو كه قصم ميخوردي عاشقونه تو كه ميگفتي واسم ميميري بي بهونه چي شد يه دفعه رفتي و تنهام گذاشتي تو غربت چي شد رفتي شدي بي معرفت (بي معرفت) خيال كردي بري دلم ميگيره اره ميگيره ميشكنه بي تو يه گوشه ميميره اره ميميره اما اين بار ديگه فايده نداره اوني كه رفته ميره تنهات مي زاره . تو دريايه نگاه شب و شناختم قايقه كاغذي مو اينجوري باختم . شاد باشيد خوش باشيد (عشق همانند هوا همه جا جاريست تو قدري نفس هايت را عميق تر بكش)
دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:5 :: نويسنده : Hadis
![]() ![]() |