آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان snowing برفي
اگه قرار باشه ظرف 24 ساعت دنیا به پایان برسه
تموم خطوط تلفن،تالارهای گفتگو و ایمیلها اشغال می شه....
همه جا پر میشه از این كه:
رنجوندمت،پشیمونم،منو ببخش
تو را عاشقانه می پرستم
مراقب خودت باش.
اما بین این همه پیام یكی تكون دهنده تره:
همیشه عاشقت بودم ولی هیچ وقت بهت نگفتم!
پس عشق و محبت را تقدیم آنكس كه دوستش داریم كنیم
شاید كه دیگر فردایی نباشد.
سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:پايان دنيا, :: 15:45 :: نويسنده : Hadis
یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:Cartoons Glitter Graphics 2, :: 20:14 :: نويسنده : Hadis
زرافه بلند ترين حيوان زنده دنياست كه روي خشكي زندگي ميكند.قالباً يا قدش به شش متر مي رسد؛يعني به اندازه يك آپارتمان2يا3طبقه.اين حيوان گردني به طول 3/5 متر دارد.طبيعي است،رساندن خون به مغز زرافه تلمبه اي بسيار قوي دارد.
ادامه مطلب ... دختر بودن يعني كله قند و لي لي لي لي ...
دختر بودن يعني الگوي خياطي وسط مجله هاي درپيت دختر بودن يعني هموني باشي كه مادر و خاله وعمه ت هستن دختر بودن يعني " دخترو رو چه به رانندگي ؟ " دختر بودن يعني " شنيدي شوهر سيمين واسه ش يه سرويس طلا خريده 12 ميليون ؟" دختر بودن يعني بايد فيلم مورد علاقه تو ول كني پاشي چايي بريزي دختر بودن يعني نخواستن و خواسته شدن دختر بودن يعني حق هر چيزي رو فقط وقتي داري كه تو عقدنامه نوشته باشه دختر بودن يعني "ببخشيد ميشه جزوه تونو ببينم ؟" دختر بودن يعني " به به خانوم خوشگل....هزار ماشالااااااا" دختربودن يعني " برو تو ، دم در واي نستا" دختر بودن يعني لباست 4 متر و نيم پارچه ببره كه آقايون به گناه نيفتن دختر بودن يعني "خوب به سلامتي ليسانس هم كه گرفتي ديگه بايد شوهرت بديم" دختر بودن يعني "كجا داري ميري؟" دختر بودن يعني " تو نميخواد بري اونجا ، من خودم ميرم " دختر بودن يعني "كي بود بهت زنگ زد؟! با كي حرف ميزدي؟" دختر بودن يعني اجازه گرفتن واسه هرچي ، حتي نفس كشيدن... سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, :: 19:10 :: نويسنده : Hadis
ستاد مبازه با فتنه پ نه پ
به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده ...... گفت : می خوای بری جایی؟ ... گفتم : بله پدر عزیزم
)ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح(
به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟میگم اگه سختت میشه تو بگیرش من نردبون و میچرخونم
رفتم خونه سالمندان عیادت پدربزرگم,مسئول اونجا میپرسه:شمام اومدین عیادت؟میگم نه خونه سالمندان طلبیده اومدیم زیارت
ادامه مطلب ...
فقط براي خنده سلام، بدون هر مقدمه چيني بايد بگويم كه من معمولا نوزاد بد شانسي هستم.شايد فكر كنيد من از اون دسته نوزاداني ام كه چون دختر خاله ام ماي بي بي چيك چيك خريده ومن فقط سادشو دارم، احساس بد شانسي مفرط ميكنم ولي بايد بگم كه سابقه ي بد شانسي من به دوران جنيني و حتي قبل از اون بر ميگرده،اصلا بذاريد از اون اول شروع كنم:از ماجراهاي جنيني و حلق آويز شدن با طناب دار[ منظور بند ناف مشترك ميان بنده و والده ي محترم]كه بگذريم ميرسيم به لحظه ي تاريخي تولد كه با شور و شوق در حال گذراندن دوران نقاهت در داخل شكم والده ي محترم بوديم كه يهو بدون هيچ گونه مقدمه ي قبلي پابه عرصه ي وجود نهاديم.
ادامه مطلب ...
از یک عاشق شکست خورده پرسیدم: بزرگ ترین اشتباه؟ گفت عاشق شدن گفتم بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق گفتم بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن گفتم بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن گفتم بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن گفتم قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد گفتم زیبا ترین لحظه؟ گفت در کنار معشوق بودن گفتم بزرگترین رویا؟ گفت به معشوق رسیدن پرسیدم بزرگترین ارزوت؟ اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد گفت: ( مرگ) دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 13:4 :: نويسنده : Hadis
برگرد بی تو بغض فضا وا نمی شود
یک شاخه یاس عاطفه پیدا نمی شود
![]() در صفحه دلم تو نوشتی صبور باش
![]() قلبم غبار دارد و معنا نمی شود
بی تو شکست و پنجره رو به آسمان
![]() غم در حریم آبی دل جا نمی شود
دریای تو پناه نگاه شکسته است
هر دل که مثل قلب تو دریا نمی شود
می خواستم بچینم از آن سوی دل گلی
![]() اما بدون تو که گلی وا نمیشود
دردیست انتظار که درمان آن تویی
این درد تلخ بی تو مداوا نمی شود
![]() زیباترین گلی که پسندیده ام تویی
گل مثل چشمهای تو زیبا نمی شود
بی تو شکسته شد غزل آشناییم
شبنم گل نگاه مرا باز شسته است
دل در کنار یاد تو تنها نمی شود
گلدان یاس بی تو شکست و غریب شد
گلدان بدون عشق شکوفا نمی شود
باران کویر روح مرا می برد به اوج
اما دلم بدون تو شیدا نمی شود
رفتی و بی تو نام شکفتن غریب شد
دیگر طلوع مهر هویدا نمی شود
رویای من همیشه به یاد تو سبز بود
![]() رفتی و حرفی از غم رویا نمی شود
رفتی و دل میان گلستان غریب ماند
دیگر بهار محو تماشا نمی شود
یک قاصدک کنار من آمد کمی نشست
گفتم که صبح این شب یلدا نمی شود
دل های منتظر همه تقدیم چشم تو
امروز بی حضور تو فردا نمی شود
![]() دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 12:43 :: نويسنده : Hadis
عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
ادامه مطلب ...
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت میتوان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف سخت محتاج به گرمای توام
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
رفاقت مثل آدم برفی میمونه ، درست کردنش راحت اما نگه داشتنش سخت !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اون موقع من دیگه دوستت نخواهم داشت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وقتی بهت گفتم : دلتنگ تو هستم ، به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی ! به چه دلخوش کرده ای ؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زندگی و لبریز از خوشی و عشق یعنی راز زیستن !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ادامه مطلب ... دل من تـنها بـود ،
دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:27 :: نويسنده : Hadis
میدانی هر روز در جنگیم انگار طوری راه خود را گم کرده ایم وقتی برای بار اول شروع کردیم آره ، همه یک جور زندگی میکردیم حالا، هر چه زمان میگذرد هر یک از ما به راه خود میرویم حال که دیگر احساسی نمانده
هیچ سودی در پیشرفتمان نیست میدانی؟ما هر دو تلاش کردیم آره ؛ هر دو دروغ گفتیم! حالا که اشک ها فرو مینشیند هر یک از ما به راه خود میرویم جدایی؛آره جدایی تنهاراه است جدایی؛ امروز آغاز میشود...
دیروز که فریاد زدی دوستت دارم گفتم بلند تر نمیشنوم امروز که ارام گفتی دیگه دوستت ندارم گفتم هیس!!!! چرا فریاد میزنی. دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:25 :: نويسنده : Hadis
من با تو نگویم که تو پروانه من باش چون شمع بیا روشنی خانه من باش در کلبه ی من رونق اگر نیست ، صفا هست تو رونق این کلبه و کاشانه من باش من یاد تو را سجده کنم، ای صنم ! اکنون برخیز و بیا خود بت بتخانه من باش دانی که شدم خانه خراب تو ،حبیبا! اکنون دگر آبادی و ویرانه ی من باش لطفی کن و در خلوت محزون من ای دوست آرام و قرار دل دیوانه من باش چون مست شوم ، بلبل من ،ساز هم آهنگ با زیرو بم ناله ی مستانه من باش من شانه زنم زلف ترا و تو بدان زلف آرایش آغوش من و شانه ی من باش ای دوست چه خوبست که روزی تو بگویی
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:24 :: نويسنده : Hadis
سهراب سپهری : گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی..... گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی..... گفتی زبر باران باید رفت رفتم ولی او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت : دیوانه باران زده
با مداد رنگي روزه آمدنت را نقاشي ميکنم و جادهايه رفتنت را خط خطي! کسي برايه من نيست. بيا غلط هايه زندگيم را به من بگو و زيره اشتباهتم را خط بکش.بودنت مثله دريايي مرا در بر ميگيرد آنجا که تو هستي،مهيها هم نميتوانند بييند چه رسد به من..............................!!! کدام صبح ميايي؟ کدام چمدن ماله تست؟ کدام دست ترا به من ميرساند؟کدام رز ماله من ميشوي؟بيا که درده دلم را فقط تو ميفهمي دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:23 :: نويسنده : Hadis
گاهی....
(دوس دارم همه بخونن)
گاهی اوقات دلم میگیره و چشام بارونی میشه به یا د اونایی که نفهمیدن عشقمو.گاهی اوقات میخوام تنهای تنها باشم تا با سکوتم فریاد خستگی سر دهم.گاهی اوقات دل آدم از کسی میگیره که میخواد براش بمیره.گاهی اوقات حس میکنم با این دنیای پست بیگانه ام و خودمو غریبه تلقی میکنم.گاهی اوقات بعضی ها درباره ام فکر میکنن که من لات لوتم و هر چی از دهنشون در میاد رو برام میگن . گاهی وقتی بارون میاد دلم میخواد زیر بارون گریه کنم چون هیشکی نمیفهمه که گریه میکنی.همیشه دوس دارم سرمو به شونه یه همدم یا بهتر بگم یه مسافر تکیه بدم تا حتی برای یکبار انتقاممو از این دنیا بگیرم.گاهی اوقات حس میکنم که از من تنهاتر تو دنیا وجود نداره اگه هم باشه خودمم. گاهی دلم میخواد نباشم تا نبینم آنچه را که دوس ندارم.
ببخشین اگه غمگینتون کردم
دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:21 :: نويسنده : Hadis
چرا قبول نداری که دوستت دارم؟ تو میروی و من فقط نگاهت میکنم تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بی تو، یک عمر فرصت برای گریستن دارم اما برای تماشای تو، همین یک لحظه باقی است و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم. ای کاش دنیا ساعت بود و من و تو عقربه های آن تا هر یک ساعت یک بار به هم میرسیدیم . . . !
اگر باران بودم انقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت می گریستم اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برایت مینواختم ولی افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم.
ياد مي برن ولي يه نوشته , به اين سادگيا پاک شدني نيست . گرچه پاره کردن يک کاغذ از شکستن يک قلب هم ساده تره ولي تو بنويس .. تو ... بنويس. کاش به پرنده بودی و من واسه تودونه بودم شک ندارم اون موقع هم این جوری دیوونه بودم کاش تو ضریح عشق تو یه روز کبوتر می شدم یه بار نگاه می کردی و اون موقع پر پر می شدم ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد ، ویرانه نه آن است که فرهاد فروریخت ،
دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:17 :: نويسنده : Hadis
نمیدانم چرا باور نداری که دوستت دارم.نمیدانم درباره من چه فکرایی میکنی.نمیدانم دوستت دارم یا که عاشقتم فقط اینو میدانم که تا آخرش مثل مجنون حتی اگر قرار باشد کوه ها رو هم بکنم میکنم تا برات بمیرم.بیا که گل های خونه بیرنگه و دلم بد جوری دل تنگه. Don't go for wealth only for u دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:14 :: نويسنده : Hadis
خدايا !
بحران زده ام ، نمي دانم به كجا رو كنم ! به چپ و راست رو مي كنم ، به پس و پيش و فقط ظلمت را مي بينم. به درون رو مي كنم ، ستاره اي مي بينم خدايم ! تو آن ستاره اي ، و اگر تو با مني ، درون من ، كنار من ، هيچ نيرويي در اين دنيا نمي تواند مرا شكست دهد. هر چه جلال است، از آن توست! خدايم ! حتي اگر در هياهوي روزمرگي تو را از ياد ببرم ، تو مرا فراموش نخواهي كرد خدايم ! تو در تمامي مشكلات و دشواري هاي زندگي ،نيرو و اقتدار مني خدایم!راهي نمي بينم و آينده پنهان است اما مهم نيست ، همين كافي ست كه تو همه چيز را مي بيني.
ادامه مطلب ... تو كه قصم ميخوردي عاشقونه تو كه ميگفتي واسم ميميري بي بهونه چي شد يه دفعه رفتي و تنهام گذاشتي تو غربت چي شد رفتي شدي بي معرفت (بي معرفت) خيال كردي بري دلم ميگيره اره ميگيره ميشكنه بي تو يه گوشه ميميره اره ميميره اما اين بار ديگه فايده نداره اوني كه رفته ميره تنهات مي زاره . تو دريايه نگاه شب و شناختم قايقه كاغذي مو اينجوري باختم . شاد باشيد خوش باشيد (عشق همانند هوا همه جا جاريست تو قدري نفس هايت را عميق تر بكش)
دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 11:5 :: نويسنده : Hadis
تو اين زمونه شده غم براي من لباس تن دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 10:55 :: نويسنده : Hadis
خيلي سخته که بغض داشته باشي ، اما نخواي کسي بفهمه... خيلي سخته که عزيزترين کست ازت بخواد فراموشش کني... خيلي سخته که سالگرد آشنايي با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگيري... خيلي سخته که روز تولدت، همه بهت تبريک بگن، جز اوني که فکر مي کني به خاطرش زنده اي... خيلي سخته که غرورت رو به خاطر يه نفر بشکني، بعد بفهمي دوست نداره... خيلي سخته که همه چيزت رو به خاطر يه نفر از دست بدي، اما اون بگه : ديگه نمي خوامت! در يک روز خزان پاييزي پرستويي را در حال مهاجرت ديدم به او گفتم: دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 10:43 :: نويسنده : Hadis
![]() ![]() |